آرياآريا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

گل پسر ماماني

نصف عمر شدن مامان

سلام به عزیز دل مامانی و دوستای گلمون که مارو همیشه یادشون هست مامانی این هفته دیگه داشتم نصف عمر می شدم پنج شنبه شب تب کردی و تا صبح بالا سرت مشغول پاشویه کردن و تبت و با استامینوفن کنترل کردن بودم صبح جمعه هم که از خواب بیدار شدی همش می گفتی دلم درد می کنه از صبح هم هیچی صبحانه نخوردی دیگه زنگ زدم خاله زهرا عمو منصور رو فرستاد با هم بردیمت درمانگاه اونجا معاینت کرد و گفت دل دردش مشکوکه برات آزامایش خون و ادرار نوشت من که دلش و نداشتم بیام برای آزمایش خون و تو رو با عمو منصور فرستادم تو خودم بیرون از استرس فشارم افتاده بود و هران منتظر صدای جیغ و داد تو بودم اما در کمال تعجب دیدم بدون هیچ گریه ای اومدی بیرون و اونجا بود که...
29 مهر 1392

تولد انگری برد

سلام به همه ی دوستای گلم که خیلی خیلی دوستشون داریم بعد از تاخیر زیاد بالاخره اومدم اونم با کلی عکس از آریا و تولدش قبل از دیدن عکسا بزارید از طولانی بودن این پست ازتون معذرت بخوام چون می دونم واقعا" طولانی می شه برای اینکه گفتم هرچی از شب تولد و روز تلود و فردای تولد دارم توی این پست جا بدم که از پست بعدی از آقا کوچولوی پیش دبستانیم مطلب بزارم پس بازم با معذرت بریم ادامه مطلب برای دیدن یه پست بلند بالا از عکس روز قبل از تولد آریا به عنوان یکی از هدایایی که براش تدارک دیدم این بود که همراه خاله زهرا و محدثه چهارتایی رفتیم سرزمین عجایب که کلی بازی کردن و ناهار خوردن و صورتای خوشگلشون نقاشی کردن و خسته راهی منزل شدن خدارو شکر به...
6 مهر 1392
1